فرازهایی از زندگانی

« یک نفر را مثل آقای خامنه ای پیدا بكنید كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگذار، و بنای قلبی اش بر این باشد كه به این ملت خدمت كند، پیدا نمی كنـید، ایشان را من سالهای طولانی می شناسم. «امام خمینی قدس سره» ....................... از همان زمان رهبری را در آقای خامنه ای می دیدم؛چرا که ایشان ذخیره الهی برای بعد از امام بوده است. باید او را در اهدافش یاری کنیم. باید توجّه داشته باشیم که مخالفت با ولایت فقیه کار ساده ای نیست. «آیت الله العظمی بهاءالدینی» ....................... به نظر من ایشان یک فقیه و یک مجتهد است. کسی که در سالهای طولانی در جهان سیاست استادی چون امام امّت داشته است و خودش نیز دارای استعدادسرشار است. چنین فردی دارای مقامات بلندی از درک سیاسی است. «آیت الله العظمی فاضل لنکرانی»

آیت الله سید علی حسینی خامنه ای


  • نسب ایشان به حضرت سلطان سید محمد که از سادات حسینی می باشند و با چهار واسطه فرزند امام سجاد علیه السلام هستند می رسد . سلطان سید محمد به دلیل ظلم و جور عباسیان به مناطق مرکزی ایران و تفرش ، آشتیان و فراهان می آیند و از سوی مردم آن مناطق مورد استقبال قرار می گیرند ولی مأموران عباسی در تفرش ایشان را دستگیر و شهید می کنند و هم اکنون مزار ایشان در میقان اراک قرار دارد . سید محمد فرزند سید محمدتقی ، فرزند سید میرزا علی ، فرزند سید میرزا اکبر ، فرزند سید فخرالدین از شجره مبارک حضرت سلطان سید محمد است که از تفرش به آذربایجان مسافرت می کنند و در شهر خامنه – ۸۰ کیلومتری شمال غربی تبریز – ساکن می شود . بعد از وی سید حسین ، فرزند سید محمد در خامنه مشغول هدایت و ارشاد مردم می گردد و البته به نجف اشرف سفر می کند و در آنجا به درس و بحث اشتغال می ورزد . ایشان جد حاج سید علی خامنه ای هستند .

  • سید جواد فرزند سید حسین و پدر مقام معظم رهبری – که با شهرت خامنه ای شناخته می شود – در نجف اشرف در خانواده ای روحانی ، در سال ۱۲۷۳ شمسی متولد شد . در سه سالگی همراه پدر به تبریز می آیند و در محله " خیابان " سکنی برمی گزینند . وی در نوجوانی شاهد ماجراهای مشروطیت بود ، مخصوصا اینکه شوهر خواهرش " شیخ محمد خیابانی " رهبری بخش بزرگی از جریان مشروطه خواهی را در شمال غرب ایران رهبری می کرد و بطور بدیهی تمام خانواده را درگیر این جریانات ساخته بود . آقا سید جواد خامنه ای در جوانی سفری به عتبات و سفر دیگری به مشهد کرد و در همین سفر آخر ، جذب معنویت و صفای علمای مشهد و هم جواری با امام همام موسی الرضا (ع) شدند و تصمیم به اقامت در مشهد گرفتند . وی ابتدا نه ماه و سپس ۹ سال در مشهد ساکن شد و از حضور علمای بزرگی چون " آیت الله آقازاده خراسانی " و " آیت الله حاج آقا حسین قمی " استفاده کردند .

  • پدر گرامی مقام معظم رهبری در سال ۱۳۴۵ قمری برای ادامه تحصیل به نجف اشرف می روند و تا سال ۱۳۵۰ در نجف از درس علمای عظام ، " آیت الله عظمی میرزای نایینی " و " آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی " بهره وافر می برند . پس از این آقا سید جواد به مشهد باز می گردند و تا انتهای عمر پر برکت خود به وظایف دینی و علمی اشتغال می یابند . ایشان در عین برخورداری از مقامات عالی علمی ، وجهه ای مردمی و محبوب داشتند و تا آخر عمر در خانه ای محقر و البته با صفا زندگی کردند . او همواره با رژیم های سلطه ستم شاهی مخالف بود و هرگز حاضر نشد تا قدمی در موافقت و تأیید آنها بردارد . مقام معظم رهبری در توصیف ایشان می فرمایند : " پدرم با هر کاری که رضا خان پهلوی کرده بود ، مخالف بود – از جمله ؛ اتحاد و شکل از لحاظ لباس – و دوست نمی داشت همان لباسی را که رضا خان به زور می گوید ، بپوشد . " 

  • آقا سید جواد ، پس از چند ماه نقاهت و ضعف در سن ۹۲ سالگی به لقاءالله پیوست و پیکرش در دارالفیض حرم مطهر حضرت رضا (ع) دفن گردید . امام خمینی در پیام تسلیت خود ، علم و تقوای آقا سید جواد خامنه ای را مورد تأکید قرار داده اند و بیان فرمودند : جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای رییس جمهور محترم دامت افاضاته! رحلت والد معظم جنابعالی که عمری با علم و تعهد و تقوا به سر بردند ، موجب تأسف گردید. این مصیبت را به جنابعالی و اخوان محترم و خاندان جلیل تسلی گفته ، سلامت و موفقیت آن جناب را از خدای تعالی مسئلت دارم .     والسلام علیکم و رحمة الله     ۲۸ شوال المکرم ۱۴۰۶   روح الله الموسوی الخمینی  (۱۵ تیر ۱۳۶۵) 

  • همسر حاج سید جواد و مادر حضرت آیت الله خامنه ای ، دختر آیت الله سید هاشم میردامادی و نجف آبادی ، از علمای برجسته نجف آباد اصفهان بودند . آیت الله سید هاشم میردامادی متولد ۱۳۰۳ ه ق در نجف اشرف بودند که ایشان سال ۱۲۱۰ ه ش به مشهد رفتند و در سال ۱۳۱۴ به علت سخنرانی تند علیه رضاخان به سمنان تبعید شدند . وی در سال ۱۳۳۹ ش دوباره به مشهد بازگشتند و به تفسیر قرآن در گوهرشاد پرداختند . ایشان در سن ۷۷ سالگی و به علت بیماری فوت کردند و در جوار امام رضا به خاک سپرده شدند . نسبت آیت الله میردامادی با سی واسطه به ابوالحسن محمد دیباج ، فرزند امام صادق (ع) می رسد .

  • مقام معظم رهبری در مورد مادرشان می فرمایند:"‌ پدر و مادرم ، پدر و مادر خیلی خوبی بودند . مادرم یک خانم بسیار فهمیده ، با سواد، کتابخوان ،‌دارای ذوق شعری ،‌حافظ شناس .. با قرآن کاملا آشنا بود ،و صدای خوش هم داشت "‌

 
 

اگر من بخواهم يك توصيه به شما بكنم، آن توصيه اين خواهد بود كه بصيرت خودتان را زياد كنيد؛ بصيرت! بلاهائى كه بر ملتها وارد مي­شود، در بسيارى از موارد بر اثر بى‌بصيرتى است.

(رهبر فرزانه انقلاب)

   مجموعه اشعار و سروده های

آیت الله العظمی سید علی حسینی خامنه ای متخلص به «امین»

--------------------------------------

* در فراق امام زمان (عجل الله تعالی) با عنوان خورشید من بر آی

دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است

جان را هوای از قفس تن پریدن است

از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان

بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است

دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم

باری علاج شکر گریبان دریدن است

شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت

خورشید من برآی که وقت دمیدن است

سوی تو این خلاصه گلزار زندگی

مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است

بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو

هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی کنم

تقدیر قصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به دام هوس گشت آشنا

روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است

--------------------------------------

*شعر مقام معظم رهبری در وصف شلمچه

ز آه سینه سوزان ترانه میسازم

چونی زمایه ی جان این فسانه میسازم

به غم گساری یاران چو شمع میسوزم

برای اشک دمادم بهانه میسازم

پرنسیم به خوناب اشک میشویم

پیامی از دل خونین روانه میسازم

نمی کنم دل از این عرصه ی شقایق فام

کنار لاله رخان آشیانه میسازم

در آستان به خون خفتگان وادی عشق

برون ز عالم اسباب خانه میسازم

چوشمع بر سر هر کشته می گذارم جان

ز یک شراره هزاران زبانه میسازم

ز پاره های دل من شلمچه رنگین است

سخن چو بلبل از آن عاشقانه می سازم

سر و تن و دل و جان را به خاک می فکنم

برای قبر تو چندین نشانه می سازم

کشم به لجه شوریدگی بساط (امین )

کنون که رخت سفر چون کرانه میساز

--------------------------------------

شعر معروف حضرت اما م خمینی و پاسخ مقام معظم رهبری

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

فارغ از خودشدم و کوس «انا الحق» بزدم

همچو منصور خریدار سردار شدم

غم دلدار فکنده است به جانم شرری

که به جان آمدم و شهره بازار شدم

درمیخانه گشایید به رویم شب و روز

که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم

خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم

واعظ شهر که از پند خود آزارم داد

از دم رند می آلوده مددکار شدم

بگذارید که از میکده یادی بکنم

من که با دست بت میکده بیدار شدم

روح الله الموسوی الخمینی (ره)

و جواب معشوق :

تو كه خود خال لبی از چه گرفتار شدی

تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی

تو كه فارق شده بودی ز همه كان و مكان

دار منصور بریدی همه تن دار شدی

عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر

ای كه در قول و عمل شهره بازار شدی

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی

وه كه بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

خرقه پیر خراباتی ما سیره توست

امت از گفته در بار تو هشیار شدی

واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی

دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی

یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم

ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی

--------------------------------------

یک نمونه از اشعار معظم له:

سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم

چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم

در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش

چو آینه خو کرده حیرانی خویشم

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی

عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم

از شوق شکرخند لبش جان نسپردم

شرمنده جانان زگران جانی خویشم

بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر

افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم

هرچند «امین» بسته دنیا نیم اما

دلبسته یاران خراسانی خویشم

--------------------------------------

پاسخ حمید رضا فاطمی به شعر یاران خراسانی رهبر :

من عاشـق آن رهبــر نورانــی خـویشم

آن دلبــر وارستــه عـرفـانـی خــویشم

عمـری است غمیـنم ز پریشانـی آن یار

هـر چنـد که محزون ز پریشانی خویشم

در دام بـلایت شـده ام سخـت گرفتـار

امـواج بـلای دل طوفــانــی خـویشم

چون نقـش نگـارین تو بر دیـده در افتــد

گمگشتــه این دیـده بـارانــی خـویشم

زان لحظه که مجنون شدم از زلف سیاهت

در کوهم و در دشـت و بیـابـانی خـویشم

از شـوق وصال تو چه ویرانـه شد این دل

چندی است که شاد ازدل ویـرانی خویشم

یک لحظه پشیمان نشدم از غم آن دوست

عمری است که مشغول نگهبـانی خـویشم

دل کنـده ام از عـالـم دنیــایـی و لیکـن

دلـبستــه آن یـار خـراسـانــی خـویشم

تـوفیـق زیـارت بـه جمـالـش نـدهنــدم

این غــم به که گویم غم پنهانـی خـویشم

زان روز که در بنـد نگـاه تـو اسیـرم

افسـرده دیـدارم و زنـدانــی خـویشم

سرباز و نگهبـانـم و هم حامـی جـان از

جـمهـوری اسـلامـی ایـرانــی خـویشـم

من گـرچـه در ایـن دایـره شاعـر نیم امـا

تضمیـن گـر شعریش به نـادانـی خویشم

--------------------------------------

شعری از مقام معظم رهبری با عنوان مناجات ناشنوایان، که برای اولین بار توسط رئیس سازمان بهزیستی در مراسم روز جهانی ناشنوایان قرائت شد.

ما خیل بندگانیم ما را تو می‌شناسی

هر چند بی‌زبانیم، ما را تو می‌شناسی

ویرانه‌ئیم و در دل گنجی ز راز داریم

با آنكه بی‌نشانیم، ما را تو می‌شناسی

با هر كسی نگوئیم راز خموشی خویش

بیگانه با كسانیم ما را تو می‌شناسی

آئینه‌ایم و هر چند لب بسته‌ایم از خلق

بس رازها كه دانیم ما را تو می‌شناسی

از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را

فارغ از این و آنیم ما را تو می‌شناسی

از ظن خویش هر كس، از ما فسانه‌ها گفت

چون نای بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی

در ما صفای طفلی، نفسرد از هیاهو

گلزار بی‌خزانیم ما را تو می‌شناسی

آئینه‌سان برابر گوئیم هر چه گوئیم

یكرو و یك زبانیم ما را تو می‌شناسی

خطّ نگه نویسد حال درون ما را

در چشم خود نهانیم ما را تو می‌شناسی

لب بسته چون حكیمان، سر خوش چو كودكانیم

هم پیر و هم جوانیم ما را تو می‌شناسی

با دُرد و صاف گیتی، گه سرخوش است گه غم

ما دُرد غم كشانیم ما را تو می‌شناسی

از وادی خموشی راهی به نیكروزی است

ما روز به، از آنیم ما را تو می‌شناسی

كس راز غیر، از ما نشنید بس «امینیم»

بهر كسان امانیم ما را تو می‌ شناسی

--------------------------------------

مهر فروزان

از سر جان بهر پيوند كسان برخاستم

چون الف در وصل دلها از ميان برخاستم

واژگون هرچند جام روزيم چون لاله بود

از كنار خان قسمت شادمان برخاستم

بزم هستي را فرض مهرفروزان تو بود

همچو شبنم چهره چون كردي عيان برخاستم

همچو بلبل با گران جانان ندارم الفتي

طوطيان چون لب گشودند از ميان برخاستم

از لگد كوب حوادث عمر ديگر يافتم

چون غبار از زير پاي كاروان برخاستم

طاقت دم سردي دوران ندارم همچو گل

در بهار افكنده رخت و در خزان برخاستم

آزمودم عيش راحت را به كنج دام تو

از سر جولانگه كون و مكان برخاستم

صحبت شوريده حالان مايه شوريدگي است

با امين هر گه نشستم بي امان برخاستم

--------------------------------------

یار جمارانی

عمریست که در بندم و زندانی خویشم

دلبسته راز دل توفانی خویشم

چون زلف شکن در شکن یار

در پیچ و خم غصه پنهانی خویشم

از بخت بدم نیست دگر سوز و گدازی

من سردتر از بخت زمستانی خویشم

مجروحم و دل خسته به پرواز شب تار

در حیرت کوچ از دل ظلمانی خویشم

آرام دل و مطمئنم از سفر خویش

تا در ره آن یار جمارانی خویشم

--------------------------------------

شعری از آیت الله خامنه ای با عنوان بوی گلی ،مشام مرا تازه می کند

حرفی بگوی و از لب خود کام ده مرا

ساقی ! ز پا فتاده شدم ، جام ده مرا

فرسوده، دل ز مشغله جسم و جان ، بیا

بستان زخود ، فراغت ایام ده مرا

رزق مرا ، حواله به نامحرم مکن

از دست خویش ، باده گلفام ده مرا

بوی گلی ، مشام مرا تازه می کند

ای گلعذار ! بوسه به پیغام ده مرا

عمرم برفت و حسرت مستی زدل نرفت

عمری دگر ز معجزه جام ده مرا

ای عشق ! شعله بر دل پُر آرزو بزن

چندی رهایی از هوس فام ده مرا

جانم بگیر و جام می از دست من مگیر

ای مدعی هر آنچه دهی ، نام ده مرا

مرغ دلم به یاد رفیقان به خون تپید

یا رب ! امید رستن از این دام ده مرا

بشکفت غنچه ی دلم ای باد نو بهار

خندان دلی بسان (امین) وام ده مرا

--------------------------------------

شعری از آيت الله سيد علی حسينی خامنه ای با عنوان محراب جمكران

دلم قرار ندارد از فغان ، بی تو

سپندوار ز کف داده ام عنان ، بی تو

ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ

ز جام عیش لبی تر نکرد جان ، بی تو

چون آسمان مه آلوده ام ز تنگدلی

پر است سينه ام از اندوه گران ، بي تو

نسيم صبح نمي آورد ترانه شوق

سر بهار ندارند بلبلان ، بي تو

لب از حكايت شبهاي تار مي بندم

اگر امان دهدم چشم خونفشان ، بي تو

چو شمع كشته ندارم شراره اي به زبان

نمي زند سخنم آتشي به جان ، بي تو

از آن زمان كه فروزان شدم ز پرتو عشق

چو ذرّه ام به تكاپوي جاودان ، بي تو

عقيق صبر به زير زبان تشنه نهم

چو يادم آيد از آن شكّرين دهان ، بي تو

گزاره غم دل را مگر كنم چو «امين»

جدا ز خلق به محراب جمكران ، بي تو

  •  

  •  

  •  

  تقدیم به روی ماه تابش

سفیر خورشید

 

تهاجم فرهنگی از نگاه رهبری (سیاست اندلسی)

سیاست اندلسی

خطری که امروزه جامعه اسلامی را تهدید می کند  مسئله فرهنگ برهنگی و بی حجابی است چنانچه در این زمینه فکری اندیشیده نشود خسارت جبران ناپذیری متوجه انقلاب خواهد شد . در این راستا خالی از لطف نیست مروری به اصل فرهنگ و رهنمودهای امام گونه ائیکه امام خامنه ای در سال های اخیر در خصوص قضیه فرهنگ بیان داشتند .داشته باشیم و توجه به این نکته بسیار مهم که چه شد در اندلس اتفاق افتاد .ایا این تجربه برای ما کافی نیست ؟!!!!!

نتیجه تهاجم فرهنگی به کجا ختم خواهد شد ؟

چرا بعضی ها در قبال ان خود را به خواب زده اند؟

ایت الله اراکی می فرمودند خدا دیر گیر است اما سخت گیر

در یک کلام عواقب زیر پا گذاشتن ایات قرانی مربوط به  حجاب چه خواهد بود ؟

فرهنگ مثل روحی است که در کالبد همه فعالیت‌های گوناگون کشورحضور و جریان دارد. فرهنگی که باید در تولید، خدمات،ساختمان‌سازی، کشاورزی، صنعت، سیاست خارجی و تصمیمات امنیتی رعایت شود و حدود را معین و جهت را مشخص کند. چیست؟این باید در این جا معین شود.

ابعاد فرهنگ

فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزائی است و مهندسی فرهنگ به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد.فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه است.فرهنگ که می‌گوئیم اعم از:مظاهر فرهنگی – مانند زبان و خط و امثال اینها و آنچه باطن و اصل تشکیل‌دهنده پیکره فرهنگ ملی است مثل: عقاید، آداب اجتماعی، مواریث ملی، خصلت‌های بومی و قومی اینها ارکان و مصالح تشکیل‌دهنده فرهنگ یک ملت است فرهنگ دارای انواعی است و در مهندسی فرهنگ همه این انواع فرهنگ باید مهندسی شوند.انواع فرهنگ عبارتند از: فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی، فرهنگ سازمانی فرهنگ ملی.

عاملی که یک ملت را به رکود و خمودی، یا تحرک و ایستادگی، یا صبر و حوصله یا پرخاشگری و بی‌حوصلگی یا اظهار ذلت در مقابل دیگران. یا احساس غرور و عزت در مقابل دیگران به تحرک و فعالیت تولیدی یا به بیگارگی و خمودی تحریک می‌کند. فرهنگ ملی است.فرهنگ – با همین تعریف ویژه – محصول تعریف جمعی از یک جامعه است و خودش موثردر همه حرکات و تحولات و تشکیل‌دهنده هویت یک جامعه است.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۳)

نخستین نشانه های تهاجم فرهنگی پس از ارتحال حضرت امام خمینی (ره) پدیدار شد . دشمنان انقلاب اسلامی با توجه به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی، به خوبی دریافته اند که برای فروپاشی این بنیان مرصوص، راهی جز نابودی پایه های فکری و اعتقادی آن وجود ندارد، همچنان که از تصریح بدان نیز هیچ ابایی نداشته و ندارند .

از این روی پس از جنگ تحمیلی به ساماندهی یک حرکت تهاجمی فرهنگی، علیه نظام اسلامی پرداختند.

ما با جمهوری اسلامی، مبارزه سیاسی نخواهیم کرد، بلکه کار ما صرفاً فرهنگینه و اصولاً استراتژی جدید ما مبارزه فرهنگی است. ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض کنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود. (شجاع الدین شفا، نویسنده ضد انقلاب در خارج از کشور، کتاب هویت ص ۱۹)

هشدارها نسبت به تهاجم

مقام معظم رهبری، در همان ماه های آغازین دولت سازندگی، خطاب به مسئولین مربوطه فرمودند:

در حال حاضر، یک جبهه بندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است، مثل سیلی راه افتاده، تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست، بسیج عمومی هم در آن جا هیچ تأثیری ندارد. آثارش هم به گونه ای (است) که تا به خود بیاییم گرفتار شده ایم. (مقام معظم رهبری، ۷ آذر ۱۳۶۸)

– این مسئله تهاجم فرهنگی که بنده بارها از آن اسم می آورم و حقیقتاً و قلباً و روحاً نسبت به آن حساس هستم، دو شاخه اساسی و مهم دارد که هر دویش برای شما قابل توجه است، یکی عبارت است از جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ بومی که این ادامه همان کاری است که در دوران پهلوی به صورت آزاد و نرخ شاه عباسی انجام می گرفته و در دوران اسلامی قطع شد. این ها دارند فشار می آورند که همان کار، باید انجام بگیرد، این یک شاخه، شاخه دوم عبارت است از حمله به جمهوری اسلامی و به ارزش های جمهوری اسلامی و ارزش های ملت ایران، از طریق فرهنگی با نوشتن، با تهیه فیلم ها یا نمایشنامه ها یا تنظیم کتاب ها یا فصلنامه ها، این کار هم الان در کشور ما با هدایت بیگانه دارد انجام می گیرد. . . مسأله یک قشر خاص نیست، مسئله، مسئله ایران است، مسئله اسلام هست،مسئله عزیزترین اندوخته های یک ملت است، مگر شوخی است؟ دشمن می خواهد با این شوخی کند. دشمن می خواهد این را به بازی بگیرد. باید جبهه فرهنگی به وجود بیاید. سنگرهای فرهنگی باید به وجود بیاید. همه باید کار کنند و امروز، روز کار است، امروز، روزی است که همه – همه آنهایی که دارای استعدادند – می توانند در زمینه فرهنگی کار کنند. کار نکرده هم زیاد است که باید انجام بگیرد. (مقام معظم رهبری، ۸ مرداد ۱۳۷۲)

«سازندگی کشور، بدون توجه به این مهم (کار فرهنگی) کار حکیمانه و عاقلانه ای نیست. (مقام معظم رهبری، ۵ بهمن ۱۳۷۶)

غفلت بزرگ دولت از این مقوله مهم، رفته رفته منجر به پدید آمدن موجی از نابسامانی ها و نوعی آنارشیسم فرهنگی در این عرصه مهم وحساس گردید.

امروز شما جوان ها هدف توطئه ای بسیار خطرناک هستید. این خطرات هر جایی که اسلام و ایمان هست و نسل جوان دل به سوی معنویت و حقیقت دارد، وجود دارد. رهایی از آنها هم وجود دارد. و این چیزی است که من و شما باید به آن فکر کنیم.
یکی از مسئولان طراز اول کشور صهیونیستی غاصب اسرائیل، در سال گذشته توصیه ای به آمریکایی ها کرد. این توصیه کاملاً در مطبوعات خارجی و اینترنت منعکس شد و امر پنهانی و مخفیانه ای نیست. توصیه وی به آمریکاییها این بود که بیهوده وقت خود را با عراق و کره شمالی و کشورهایی از این قبیل تلف نکنید. مسئله اصلی شما ایران است. اگر خاورمیانه را می خواهید، وقتتان را مصروف عراق نکنید، سراغ ایران بروید، کانون و سرچشمه آنجاست، اما ایران مثل عراق و کره شمالی و افغانستان نیست که بتوان با حمله نظامی آن را تسخیر کرد. نظام و حکومت اسلامی به مردم متکی است، مردم آن را حفظ کرده اند. باید کاری کنید که مردم آن را رها کنند. راهش این است که مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیات غربی و فرهنگ و تربیت آمریکایی، به واگرایی نسبت به دین و فرهنگ و سنت و تاریخشان سوق داد. وقتی مردم این تعلقات را رها کردند، بعد از گذشت چند سال، بدون این که سرمایه ای صرف کنید، با یک حمله و تحرک احیاناً نظامی مختصر، می توانید این مانع بزرگ، یعنی نظام اسلامی را از سر راه بردارید.

پیش از این در سال گذشته نیز، وقتی روستاها و شهرهای افغانستان بر اثر موشکهای آمریکایی ویران می شدند و ملت مظلوم افغانستان زیر بمباران آمریکایی ها دست و پا می زدند، یک استراتژیست نظامی آمریکا گفت: اگر به جای این موشکها، برای جوان های افغان، لباس زیر زنانه و وسایل شهوترانی و پوششهای سبک غربی و آمریکایی بفرستید، بدون صرف این هزینه می توانید افغانستان را تصرف کنید و خرج تسلیحات در کیسه تان باقی می ماند. به جای بمب و موشک و راکت، سی دی های پورنوگرافی و منظره ها و ادبیات مهیج شهوت را میان آنها ترویج کنید. آن وقت کار بر شما آسان می شود. . .
سیاست امروز سیاست اندلسی کردن ایران است. موضوعی که من با شما در میان می گذارم شکل موعظه ندارد، بلکه موضوعی اساسی است که با بهترین عناصر یک ملت – که شما جوانان باشید – در میان گذاشته می شود. . . نسل جوان کشور که بیش از نیمی از ملت و جمعیت کشور است، باید بداند در مقابل آرزوهای بزرگ، آرمانهای بلند و هدفهای مقدس و قابل قبول و موجه او چه موانعی وجود دارد. روزگاری مسلمانان در جنوب اروپا و اسپانیا تا جنوب فرانسه، کشوری اسلامی به وجود آوردند. این کشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن اندلسی قرون اولیه اسلام شکوفا شد. شکوفایی علم در آن سرزمین داستانهایی دارد و خود غربیها نیز به آن معترف اند. البته اکنون سعی می کنند این ورق را از تاریخ علم حذف و نام مسلمان ها را بکلی پاک کنند، اما خود آنها، این تاریخ را ثبت کرده اند، و البته در تواریخ ما هم ثبت شده است.
اروپایی ها وقتی خواستند اندلس را از مسلمان ها پس بگیرند، اقدامی بلند مدت کردند. آن روز صهیونیست ها نبودند، اما دشمنان اسلام و مراکز سیاسی علیه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد کردن جوان ها پرداختند و در این راستا انگیزه های مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود که تاکستان هایی را وقف کردند تا شراب آنها را به طور مجانی در اختیار جوان ها قرار دهند. جوان ها را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند، تا آنها را به شهوت آلوده کنند. گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمی کند. امروز هم آنها همین کار را می کنند.
آنها اهداف فرهنگی هم دارند. به فرهنگ اسلامی کینه می ورزند و با آن عناد دارند.
فرهنگ اسلامی، آرای روشنفکران اروپا را به چالش کشیده و لیبرال دمکراسی را که پرچم برافراشته غرب است، مورد تردید قرار داده است. فرهنگ اسلامی روح استقلال طلبی و رشادت را در جامعه بزرگ و یک میلیارد و چند صد میلیونی مسلمانان، ترویج می کند و این امر در حساس ترین منطقه دنیا از لحاظ استراتژیک و منابع نفتی و زیر زمینی، شدت بیشتری دارد. فرهنگ اسلامی این جامعه بزرگ را به فکر حیات مجدد خود انداخته است، بنابراین به آن کینه می ورزند و قصد کوبیدن آن را دارند.
البته آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمکراسی سخن می گویند، اما این شعاری دروغین است. آنها اهل گفتگو، دمکراسی و بحث آزاد نیستند. در داخل ایران ، پلورالیسم، شکاکیت، شک در مسلّمات و اولیات اعتقادی، تسامح و تساهل را ترویج می کنند، می گویند از عقایدتان بگذرید و نسبت به آن تساهل و تسامح داشته باشید، اما این مربوط به داخل جامعه ایران و جوامع اسلامی است. وقتی بحث به جایی می رسد که خودشان آن را ارزش های آمریکایی و غربی خطاب می کنند، دیگر جای گفتگو نیست، مشابه سازی، یکسان سازی، جهانی سازی، اعتقادات مسلمی است که دنیا باید در مقابل آنها کوچک ترین اعتراضی نکند. (مقام معظم رهبری، ۶ فروردین ۱۳۸۱)

ضرورت مهندسی فرهنگی کشور

الان باید نقشه مهندسی فرهنگی کشور روی میز آماده باشد و باید روی آن بحث شده باشد. کار شده باشد، تصمیم گیری شده باشد و نقشه کلان با راه‌کارها- نه فقط چیزهایی که صرفاً آرزو و آمال است- کاملاً کشیده شده و مشخص شده باشد.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۴)

یکی از مهمترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۳)

رابطه حکومت و فرهنگ

آنچه در مقوله فرهنگ بر عهده حکومت است، عبارت است از نظارت هوشمندانه، متفکرانه، آگاهانه، مراقبت از هرزروی نیروها و هرزرویی علف هرزه ها، هدایت جامعه به سمت درست، کمک به رشد و ترقی فرهنگی افراد جامعه.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۲)

ما نه معتقد به ولنگاری و رهاسازی هستیم، که به هرج‌ و مرج خواهد انجامید، نه معتقد به سختگیری شدید، اما معتقد به نظارت، مدیریت، دقت در برنامه‌ریزی و شناخت درست از واقعیات هستیم.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۲)

نمی‌شود ما میدان را رها کنیم تا دیگران هر کاری که می‌خواهند، بکنند. امروز همان کسانی که ادعای آزادی می‌کنند و دم از لیبرال بودن می‌زنند، پیچیده‌ترین و دقیق‌ترین و ظریفترین شیوه کنترل را بر روی فرهنگ کشورهای خودشان، بلکه سراسر دنیا، اعمال می‌کنند و سعی دارند که فرهنگ خود را به کشورهای دیگر منتقل و تزریق کنند.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۲)

مهندسی فرهنگ چیست ؟

مهندسی فرهنگ تخصصی فرهنگ اقتصادی، فرهنگ سیاسی، فرهنگ اجتماعی مهندسی فرهنگ این است که با رویکرد سیستمی اجزاء فرهنگ اعم از فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی ، فرهنگ سازمانی ، در مجموعه فرهنگ جانمایی شده و روابط آنها بخوبی تنظیم شود. ضعف‌های اجزاء و روابط آنها برطرف شود.

یکی از مهمترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است. یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی و حرکت عظیم درونی و صیرورت بخش و کیفیت بخشی که اسمش فرهنگ است و در درون انسان‌ها و جامعه بوجود می‌آید، چگونه باید باشد؟ فرهنگ هدف کدامست؟ اشکالات و نواقص‌اش چیست؟ چگونه باید رفع شود؟ فرهنگ موجود کدامست؟کندی‌ها و معارضاتش کجاست؟مجموعه‌ای لازم است که اینها را تصویر کند.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۳)

چگونگی مهندسی فرهنگ و مدیریت فرهنگی کشور

در مقوله فرهنگ، رفتار حکومت باید دلسوزانه و مثل رفتار باغبان باشد. باغبان به هنگام، نهال می‌کارد به هنگام، آبیاری می‌کند به هنگام، هرس می‌کند به هنگام، سمپاشی می‌کند به هنگام ، هم میوه‌چینی باید فضای فرهنگی کشور را باغبانی کرد .برای باغ با فنون مهندسی کشاورزی، نقشه مهندسی تهییه ، یعنی مسئولانه و با دقت این مقوله را دنبال کرد

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۲)

فرهنگ ملی را می‌شود به مرور در طول زمان تغییر داد،یعنی مثل کوه‌های عالم که در قرن‌های متمادی جابه‌جا نمی‌شوند، جزو ثوابت نیست مجموعه‌ای لازم است که اینها را( مشخص کنیم که فرهنگ چگونه باید باشد ، اشکالات و نواقص اش چیست و چگونه باید رفع شود، کندی ها و معارضاتش کجاست ) تصویر کنند و بعد مثل دست محافظی هوای این فرهنگ را داشته باشند.نمی‌گویم به طور کامل کنترل کنند، چون کنترل فرهنگ به صورت کامل نه ممکن است و نه جایز. اصلاً رشد فرهنگی با ابتکار و آزادگی و آزادی و میدان دادن به اراده‌هاست. در این تردیدی نیست. منتهاهوای کاررابایدداشت.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۳)

مشکل اصلی : تشتت مراکز تصمیم گیری فرهنگی

یک متولی و یک مرکز می‌خواهد تا از یک طرف(فرهنگ را) مهندسی کند.یعنی با یک فکر کلان،با یک نگاه برتر و بالاتر از همه جریانهای فرهنگی در داخل کشورببیند حقیقت فرهنگی و عنصر فرهنگی چگونه و با چه کیفیتی باید باشد.به کدام سمت باید برود (فرهنگ هدف کدامست؟) کجاهایش ایراد دارد(فرهنگ موجود کدامست؟

اشکالات و نواقص‌اش چیست؟کندی‌ها و عارضاتش کجاست؟مجموعه‌ای لازم است که اینها را تصور کند.یک متولی و یک مرکز می‌خواهد که با یک فکر کلان، با یک نگاه برتر و بالاتر از همه جریانهای فرهنگی در داخل کشور، ببیند حقیقت فرهنگی و عنصر فرهنگی کجاهایش ایراد دارد

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۳)

مسئول اصلی مهندسی فرهنگی در کشور

«شورای عالی انقلاب فرهنگی اتاق فرمان کشور یا ستاد عالی فرهنگی و علمی دستگاههای کشور- اعم از دستگاههای فرهنگی و سایر دستگاهها- و مرکز مهندسی فرهنگی کشور است»
(مقام معظم رهبری، ۲۶/۹/۱۳۸۱)
ایشان در سال ۱۳۸۶ مواردی را به شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ می فرمایند از جمله این که:
۱- «شایسته است با عنایت به ابعاد جدید تهاجم فرهنگی و برنامه ریزی گسترده قدرت های سلطه گر در استفاده هدفمند از روش ها و ابزارهای نو جهت مقابله فرهنگی با انقلاب اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی ضمن ساماندهی جبهه فرهنگی انقلاب در مقابله جبهه فرهنگی جریان معارض، به رسالت حیاتی خود در مواجهه فعال و مبتکرانه با تهاجم فرهنگی و خصوصاً جلوگیری از ترویج ابتذال و فساد اخلاقی در کشور عمل نمایند.»
۲- طرح ها و برنامه های کشور دارای پیوست فرهنگی مورد تأیید شورای عالی انقلاب فرهنگی باشند.
۳- مجموعه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی دارای ضمانت اجرا گردند.

نکته ای دیگر

بند دیگر از شرح وظایف شورا وجود دارد تحت عنوان: تجزیه و تحلیل جریانات فرهنگی جهان و تعیین تأثیر آن بر مسائل داخلی. شما ببینید چه افق وسیعی را خودتان برای شورا معین کرده‌اید. خود اعضای شورا این بندها را تنظیم کرده‌اند: این خیلی مهم است که انسان جریانات فرهنگی جهان را به روز ببیند و محاسبه کند که تأثیر آنها روی جریانات داخلی چگونه است. بعد از آن که دانست تأثیر آنها چگونه است. آنگاه تازه کار شروع می‌شود که حالا پس ما چکار کنیم که از آسیب‌های آن جریانات کم کنیم. یا اگر منافع و سودی دارد از آن حداکثر استفاده را بکنیم. اما تجزیه و تحلیل جریانات فرهنگی جهان و تبیین تأثیر آنها بر مسائل داخلی هم در شورا مطرح نشده است.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۱)

اهمیت نمادهای فرهنگی و کم کاری ما

فرهنگ به عنوان شکل‌دهنده به ذهن و رفتار عمومی جامعه است. اندیشیدن و تصمیم‌گیری جامعه بر اساس فرهنگی است که بر ذهن آنها حاکم است.در داخل کشور، چیزهایی که در فرهنگ عمومی، ضعیف است، یا جایش کم است، کدام است؟یکی از آنها انضباط است دیگری اعتماد به نفس ملی واعتزاز ملی است مورد بعدی، قانون‌پذیری است.مقوله بعدی، تدین و دین‌باوری است.

موارد دیگر فرهنگ ازدواج، فرهنگ رانندگی، فرهنگ خانواده، فرهنگ اداره، فرهنگ لباس است. بنده با مد خیلی موافقم، جزو آدمهایی هستم که به مد گرایش دارم، اما مدی که از داخل جوشیده باشد- چون مد یعنی ابتکار و نوآوری – نه چیزی که از بیرون بیاید. مد آرایش مو و لباس و حرف زدن ما همه‌اش دارد از بیرون می‌آید.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۱)

یکی از موارد فرهنگ عمومی، فرهنگ لباس است. وقتی بنده خودم در این شورا بودم، شورا وزیر محترم آن وقت را – که جناب آقای خاتمی بودند – موظف کرد تا الگوی لباس بیاورد. ایشان رفتند زحماتی کشیدند. اما به جایی نرسید. من نمی گویم آقایان حتماً کت و شلوار را بکنند و همان لباسهای پیشنهادی را بپوشند، اما بگذارید ما لباسی داشته باشیم که بگوییم ایرانی است در موزه‌ها آن را نگه داریم و مال زمان هخامنشیان و ساسانیان و سلجوقیان هم نباشد. باب امروز باشد.

بالاخره جایی باید موضع خود را درباره اینها (فرهنگ ازدواج و فرهنگ خانواده، فرهنگ لباس و الگوی مصرف و … در فرهنگ عمومی) معین کند. حتی اگر بگوید من الان وقت ندارم و اولویتم تعیین لباس ملی نیست.خیلی خوب، معلوم بشود که ما تا پنج سال یا ده سال این اولویت را نداریم و می‌خواهیم آن را کنار بگذاریم.لیکن بالاخره این انبار مجموعه فرهنگی صاحبی داشته باشد.

فرهنگ به عنوان جهت‌دهنده به تصمیمات کلان کشور – حتی تصمیم‌های اقتصادی،سیاسی، مدیریتی و یا در تولید نقش دارد. وقتی ما می‌خواهیم ساختمان بسازیم وشهرسازی کنیم در واقع با این کار داریم فرهنگی را ترویج می‌کنیم یا تولید می‌کنیم یااشاعه می‌دهیم.

(مقام معظم رهبری ۱۳۸۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی