(رهبر فرزانه انقلاب)
مشی سیاسی و اعتقادی
آیت الله العظمی سید علی حسینی خامنه ای متخلص به «امین»
--------------------------------------
* در فراق امام زمان (عجل الله تعالی) با عنوان خورشید من بر آی
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو این خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است
بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به دام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است
--------------------------------------
*شعر مقام معظم رهبری در وصف شلمچه
ز آه سینه سوزان ترانه میسازم
چونی زمایه ی جان این فسانه میسازم
به غم گساری یاران چو شمع میسوزم
برای اشک دمادم بهانه میسازم
پرنسیم به خوناب اشک میشویم
پیامی از دل خونین روانه میسازم
نمی کنم دل از این عرصه ی شقایق فام
کنار لاله رخان آشیانه میسازم
در آستان به خون خفتگان وادی عشق
برون ز عالم اسباب خانه میسازم
چوشمع بر سر هر کشته می گذارم جان
ز یک شراره هزاران زبانه میسازم
ز پاره های دل من شلمچه رنگین است
سخن چو بلبل از آن عاشقانه می سازم
سر و تن و دل و جان را به خاک می فکنم
برای قبر تو چندین نشانه می سازم
کشم به لجه شوریدگی بساط (امین )
کنون که رخت سفر چون کرانه میساز
--------------------------------------
شعر معروف حضرت اما م خمینی و پاسخ مقام معظم رهبری
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خودشدم و کوس «انا الحق» بزدم
همچو منصور خریدار سردار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم شرری
که به جان آمدم و شهره بازار شدم
درمیخانه گشایید به رویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند می آلوده مددکار شدم
بگذارید که از میکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم
روح الله الموسوی الخمینی (ره)
و جواب معشوق :
تو كه خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
تو كه فارق شده بودی ز همه كان و مكان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای كه در قول و عمل شهره بازار شدی
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه كه بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته در بار تو هشیار شدی
واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی
یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی
--------------------------------------
یک نمونه از اشعار معظم له:
سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
چو آینه خو کرده حیرانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شکرخند لبش جان نسپردم
شرمنده جانان زگران جانی خویشم
بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هرچند «امین» بسته دنیا نیم اما
دلبسته یاران خراسانی خویشم
--------------------------------------
پاسخ حمید رضا فاطمی به شعر یاران خراسانی رهبر :
من عاشـق آن رهبــر نورانــی خـویشم
آن دلبــر وارستــه عـرفـانـی خــویشم
عمـری است غمیـنم ز پریشانـی آن یار
هـر چنـد که محزون ز پریشانی خویشم
در دام بـلایت شـده ام سخـت گرفتـار
امـواج بـلای دل طوفــانــی خـویشم
چون نقـش نگـارین تو بر دیـده در افتــد
گمگشتــه این دیـده بـارانــی خـویشم
زان لحظه که مجنون شدم از زلف سیاهت
در کوهم و در دشـت و بیـابـانی خـویشم
از شـوق وصال تو چه ویرانـه شد این دل
چندی است که شاد ازدل ویـرانی خویشم
یک لحظه پشیمان نشدم از غم آن دوست
عمری است که مشغول نگهبـانی خـویشم
دل کنـده ام از عـالـم دنیــایـی و لیکـن
دلـبستــه آن یـار خـراسـانــی خـویشم
تـوفیـق زیـارت بـه جمـالـش نـدهنــدم
این غــم به که گویم غم پنهانـی خـویشم
زان روز که در بنـد نگـاه تـو اسیـرم
افسـرده دیـدارم و زنـدانــی خـویشم
سرباز و نگهبـانـم و هم حامـی جـان از
جـمهـوری اسـلامـی ایـرانــی خـویشـم
من گـرچـه در ایـن دایـره شاعـر نیم امـا
تضمیـن گـر شعریش به نـادانـی خویشم
--------------------------------------
شعری از مقام معظم رهبری با عنوان مناجات ناشنوایان، که برای اولین بار توسط رئیس سازمان بهزیستی در مراسم روز جهانی ناشنوایان قرائت شد.
ما خیل بندگانیم ما را تو میشناسی
هر چند بیزبانیم، ما را تو میشناسی
ویرانهئیم و در دل گنجی ز راز داریم
با آنكه بینشانیم، ما را تو میشناسی
با هر كسی نگوئیم راز خموشی خویش
بیگانه با كسانیم ما را تو میشناسی
آئینهایم و هر چند لب بستهایم از خلق
بس رازها كه دانیم ما را تو میشناسی
از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از این و آنیم ما را تو میشناسی
از ظن خویش هر كس، از ما فسانهها گفت
چون نای بیزبانیم ما را تو میشناسی
در ما صفای طفلی، نفسرد از هیاهو
گلزار بیخزانیم ما را تو میشناسی
آئینهسان برابر گوئیم هر چه گوئیم
یكرو و یك زبانیم ما را تو میشناسی
خطّ نگه نویسد حال درون ما را
در چشم خود نهانیم ما را تو میشناسی
لب بسته چون حكیمان، سر خوش چو كودكانیم
هم پیر و هم جوانیم ما را تو میشناسی
با دُرد و صاف گیتی، گه سرخوش است گه غم
ما دُرد غم كشانیم ما را تو میشناسی
از وادی خموشی راهی به نیكروزی است
ما روز به، از آنیم ما را تو میشناسی
كس راز غیر، از ما نشنید بس «امینیم»
بهر كسان امانیم ما را تو می شناسی
--------------------------------------
مهر فروزان
از سر جان بهر پيوند كسان برخاستم
چون الف در وصل دلها از ميان برخاستم
واژگون هرچند جام روزيم چون لاله بود
از كنار خان قسمت شادمان برخاستم
بزم هستي را فرض مهرفروزان تو بود
همچو شبنم چهره چون كردي عيان برخاستم
همچو بلبل با گران جانان ندارم الفتي
طوطيان چون لب گشودند از ميان برخاستم
از لگد كوب حوادث عمر ديگر يافتم
چون غبار از زير پاي كاروان برخاستم
طاقت دم سردي دوران ندارم همچو گل
در بهار افكنده رخت و در خزان برخاستم
آزمودم عيش راحت را به كنج دام تو
از سر جولانگه كون و مكان برخاستم
صحبت شوريده حالان مايه شوريدگي است
با امين هر گه نشستم بي امان برخاستم
--------------------------------------
یار جمارانی
عمریست که در بندم و زندانی خویشم
دلبسته راز دل توفانی خویشم
چون زلف شکن در شکن یار
در پیچ و خم غصه پنهانی خویشم
از بخت بدم نیست دگر سوز و گدازی
من سردتر از بخت زمستانی خویشم
مجروحم و دل خسته به پرواز شب تار
در حیرت کوچ از دل ظلمانی خویشم
آرام دل و مطمئنم از سفر خویش
تا در ره آن یار جمارانی خویشم
--------------------------------------
شعری از آیت الله خامنه ای با عنوان بوی گلی ،مشام مرا تازه می کند
حرفی بگوی و از لب خود کام ده مرا
ساقی ! ز پا فتاده شدم ، جام ده مرا
فرسوده، دل ز مشغله جسم و جان ، بیا
بستان زخود ، فراغت ایام ده مرا
رزق مرا ، حواله به نامحرم مکن
از دست خویش ، باده گلفام ده مرا
بوی گلی ، مشام مرا تازه می کند
ای گلعذار ! بوسه به پیغام ده مرا
عمرم برفت و حسرت مستی زدل نرفت
عمری دگر ز معجزه جام ده مرا
ای عشق ! شعله بر دل پُر آرزو بزن
چندی رهایی از هوس فام ده مرا
جانم بگیر و جام می از دست من مگیر
ای مدعی هر آنچه دهی ، نام ده مرا
مرغ دلم به یاد رفیقان به خون تپید
یا رب ! امید رستن از این دام ده مرا
بشکفت غنچه ی دلم ای باد نو بهار
خندان دلی بسان (امین) وام ده مرا
--------------------------------------
شعری از آيت الله سيد علی حسينی خامنه ای با عنوان محراب جمكران
دلم قرار ندارد از فغان ، بی تو
سپندوار ز کف داده ام عنان ، بی تو
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
ز جام عیش لبی تر نکرد جان ، بی تو
چون آسمان مه آلوده ام ز تنگدلی
پر است سينه ام از اندوه گران ، بي تو
نسيم صبح نمي آورد ترانه شوق
سر بهار ندارند بلبلان ، بي تو
لب از حكايت شبهاي تار مي بندم
اگر امان دهدم چشم خونفشان ، بي تو
چو شمع كشته ندارم شراره اي به زبان
نمي زند سخنم آتشي به جان ، بي تو
از آن زمان كه فروزان شدم ز پرتو عشق
چو ذرّه ام به تكاپوي جاودان ، بي تو
عقيق صبر به زير زبان تشنه نهم
چو يادم آيد از آن شكّرين دهان ، بي تو
گزاره غم دل را مگر كنم چو «امين»
جدا ز خلق به محراب جمكران ، بي تو
یکی دیگر از ارزشها این است که سیاست خارجی ما به سه اصل عزت و حکمت و رعایت تقیه - در آن مواردی که باید تقیهکرد - متکی باشد.
معنای عزت این است که جامعه و نظام اسلامی، در هیچیک از برخوردهای بینالمللی خود، نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود. البته، ذلیل شدن غیر از ضعیف بودن است. ممکن است کسی ضعیف باشد، اما ذلیل نباشد. بین این دو تفاوت است. کارآمدان این کارها، میتوانند خوب بفهمند.
حکمت، یعنی نظام اسلامی حکیمانه کار کند و از روی احساسات و بیتوجه به منافع و شرایط لازم و بهرههایی که ما باید از رابطه با دنیا بگیریم، حرکت نکند. دید باید کاملاً حکیمانه و پخته باشد. ای بسا ما با یک دشمن که در نهایت هم برخورد داریم، الان بایستی بنشینیم با او طرح دوستی بریزیم. این، حکمت است. خیال نکنید اینها از اسلام نیست؛ نخیر، آن جایی که جایش باشد، از اسلام است؛
امروز، وظیفهی امّت اسلامی تنها این نیست که به یادبود ولادت پیغمبر یا بعثت پیغمبر جشن برپا کند؛ این کار کوچک و کمی است نسبت به آنچه وظیفهی او است. دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدیدی ایجاد کند، راه تازهای را باز کند. ما به این پدیدهای که در انتظار آن هستیم میگوییم «تمدّن نوین اسلامی». ما باید دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم برای بشریّت؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرتها دربارهی بشریّت فکر میکنند و عمل میکنند؛ این بهمعنای تصرّف سرزمینها نیست؛ این بهمعنای تجاوز به حقوق ملّتها نیست؛ این بهمعنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملّتها نیست؛ این بهمعنای عرضه کردن هدیّهی الهی به ملّتها است، تا ملّتها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند. راهی که امروز قدرتهای جهان ملّتها را به آن راه کشاندهاند، راه غلط و راه گمراهی است. این وظیفهی امروز ما است.
منطقه ی ما اسمش غرب آسیاست نه خاورمیانه!
"البته من اصرار دارم این منطقه را «غرب آسیا» بگویم، نه خاورمیانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دور از کجا؟ از اروپا. نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنى مرکز دنیا اروپاست؛ هر جائى که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیکتر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، خاورمیانه است! این تعریفى است که خود اروپائىها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قارهاى است؛ شرقى دارد، غربى دارد، وسطى دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقهى ما اسمش منطقهى غرب آسیاست، نه منطقهى خاورمیانه" (رمضان 1394 در جمع اساتید دانشگاهها)
سیاست اندلسی
خطری که امروزه جامعه اسلامی را تهدید می کند مسئله فرهنگ برهنگی و بی حجابی است چنانچه در این زمینه فکری اندیشیده نشود خسارت جبران ناپذیری متوجه انقلاب خواهد شد . در این راستا خالی از لطف نیست مروری به اصل فرهنگ و رهنمودهای امام گونه ائیکه امام خامنه ای در سال های اخیر در خصوص قضیه فرهنگ بیان داشتند .داشته باشیم و توجه به این نکته بسیار مهم که چه شد در اندلس اتفاق افتاد .ایا این تجربه برای ما کافی نیست ؟!!!!!
نتیجه تهاجم فرهنگی به کجا ختم خواهد شد ؟
چرا بعضی ها در قبال ان خود را به خواب زده اند؟
ایت الله اراکی می فرمودند خدا دیر گیر است اما سخت گیر
در یک کلام عواقب زیر پا گذاشتن ایات قرانی مربوط به حجاب چه خواهد بود ؟
فرهنگ مثل روحی است که در کالبد همه فعالیتهای گوناگون کشورحضور و جریان دارد. فرهنگی که باید در تولید، خدمات،ساختمانسازی، کشاورزی، صنعت، سیاست خارجی و تصمیمات امنیتی رعایت شود و حدود را معین و جهت را مشخص کند. چیست؟این باید در این جا معین شود.
معنا و مفهوم وحدت و انسجام اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری:
مقام معظم رهبری در پیام نوروزی خویش در سال 1386 ، می فرمایند : « امسال، سالِ «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» است؛ یعنی در درون ملت ما اتحاد کلمهی همهی آحاد ملت و قومیتهای گوناگون و مذاهب گوناگون و اصناف گوناگون ملی؛ و در سطح بینالمللی، انسجام میان همهی مسلمانان و روابط برادرانهی میان آحاد امت اسلامی از مذاهب گوناگون و وحدت کلمهی آنها.امروز عظمت اسلام هم وابسته به استقلال ملتها و عزم راسخ ملتهاست و ملت مسلمان ایران در این راه تاکنون بحمداللَّه پرچمدار بوده است و پرچمدار هم خواهد بود.»
و همچنین ایشان در در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی می فرمایند : « اتحاد ملی، یعنی یکپارچگی ملت ایران. انسجام اسلامی، یعنی ملتهای مسلمان با هم همراه باشند. »
در جایی دیگر مفهوم انسجام اسلامی را مقام معظم رهبری به نحو «قل و دل» توضیح داده و فرمودند: «انسجام اسلامی یعنی ملتهای مسلمان با هم همراه باشند. ملت ایران رابطه خود را با ملتهای اسلامی محکمتر کند.»با الهام از این بیان رهبر معظم انقلاب معلوم می شود که انسجام اسلامی نه تنها در عرصه داخلی، بلکه با تاکید بیشتر در عرصه منطقه و بین المللی جهان اسلام مطمح نظر معظم له می باشد. چنانکه مقام معظم رهبری می فرماید : «انسجام اسلامی در یک وجه، خود ناظر به همهی دنیای اسلامی است؛ باید با هم منسجم باشند؛ باید به یکدیگر کمک کنند؛ هم دولتهای اسلامی، هم ملتهای اسلامی. و دولتهای اسلامی در استفادهی از ظرفیت ملتهای اسلامی برای ایجاد این وحدت بزرگ، میتوانند سهم و نقش داشته باشند.»
سازوکار انسجام اسلامی همانند اتحاد ملی از دیدگاه مقام معظم رهبری تاکید و تمرکز بر اصول، ارزش ها و آرمانهای مشترک است : «ما اگر بخواهیم اتحاد ملی و انسجام اسلامی تحقق پیدا کند، باید بر اصولی که بین ما مشترک است، تکیه کنیم. نباید خودمان را سرگرم فروعی بکنیم که که مورد اختلاف است.» در جایی دیگر مقام معظم رهبری فرمودند: «معنای اتحاد بین ملت های اسلامی این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملت ها سرمایه های خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند» .